«سکوت و نور» حاوی معناهای عمیق و ظریف و درسهای بسیاری برای معماران است. چنین متنی را از منظرهای گوناگون و با پرسشهای گوناگونی میتوان بررسی و شرح کرد. مثلاً، با این پرسش که آیا در اینجا بحث لویی کان «معمارانه» است؟ اگر هست، چرا صورت و شیوۀ آن چنین به سخنان فیلسوفان شبیه است؟ و چرا چنین دور از سخنان متعارف معماران در جمعهای حرفهای است؟ این نکته چنان آشکار است که خود سخنران نیز درست در آغاز سخن خود این گونه توجه ما را بدان میخواند: «اکنون چیزی روی تخته سیاه خواهم نوشت که شاید در آغاز خیلی باطنی به نظر رسد. اما ناگزیر باید این کار بکنم [...]». و اگر سخن لویی کان معمارانه نیست، چرا او که یک معمار جهانی بزرگ است، و البته معماری صرفاً نظریهپرداز نیز نیست بلکه دستی توانا در طراحی و ساخت دارد، در سخنرانی افتتاحیۀ بزرگترین نمایشگاه آثارش در اروپا چنین سخنرانی کرده است؟

به نظر میرسد که در اینجا لویی کان قصد دارد با دور کردن ما از شیوۀ رایج تفکر در باب معماری، باری دیگر امکان و فرصت فهم معانی بنیادین معماری را به ما هدیه کند. نشانههای این قصد و کوشش را در انتخاب موضوعهای اصلی و سیر سخن، در ماهیت تعبیرها و استعارات دور و نزدیک به موضوع اصلی سخن، و نیز در شیوۀ سخن او میبینیم که در این شرح تلاش شده تا آنها تا حد ممکن برجسته و شاید قابل فهم تر شوند.